نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: دوست پسر سابق

963
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2021
    شماره عضویت
    47623
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    22
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    دوست پسر سابق

    سلام شبتون بخیر
    من طی ۴ماه با یک پسر ۲۸ساله دوست بودم که کافه من بود و توی یه کافه کار میکرد توی یه مسافرت دیدمش وبعدش گروه مخطلط زدیم و گاهی وقتا با دوستم می‌رفتیم کافه پیشش من همون موقع ها ازش خوشم اومده بود وقتی دوست شدیم من بهش گفتم من هدفم ازدواجه اونم گفت من شرایط ازدواج ندارم و حالا آشنا شیم و...من یه جورایی وایبسته اش شده بودم و دوسش داشتم بخاطر همین توجهی نکردم بعد یه مدتی سر یه موضوعی گفتم منم نمیخوام باهات ازدواج کنم و قهر کرد و گفت پس هدفت سواستفاده اس (دنیا برعکس شده ) گذشت و گذشت و گذشت و من اوباش هفته دوبار میرفتم کافه و بعد هر روز جام همونجا بود حتی دیگه دلم نمی‌خواست دوستم بیاد و اونو میپیچوندم و تنها میرفتم (خوب میکردم والا) شاید درباره شاید درباره رابطه بپرسین که بگم من به شدت مخالفت کردم و حتی گفت که اصلا نمیدونم رابطه جنسی با یکی دیگه ولی دلم باهاته منم کلا باهاش سرد شدم وگفت نمی‌رم ولی از این حرفایی که همه پسرا می زنند میزد که میگفت نمیدونم که ما باید با هم رابطه داشته باشیم و و مهمترین اساس ازدواج رابطه جنسی و اگه ما قطعاً رابطه جنسی من با همدیگه اوکی باشه ازدواج موفقی داریم و این حرف‌هایی که پسرا دخترا رو گول میزنن حد و حدود شما مشخصه کرده بود و گفت در حد نمیدونم رابطه سطحی و من برای اینکه از حد از این حرفش دیگه پیش نکشه گفتم باید رابطه کامل داشته باشیم به هر روی قبلیش صحبت هایی که داشت و نظری که داشت می گفت اگه رابطه کامل داشته باشی دیگه نمیتونی ازدواج کنی منم بهش گفتم یا کامل یا هیچی بعدش گفت که گفتم پس اگر یه دختر بخواد هزار تا خواستگار داشته باشه و بخواد به همشون نشون بده یده چیزی غیر هرزه است؟! ۳_۴ بار همینجوری اصرار کرد و وقتی که دید من هیچ جوره راضی نمیشم دست کشید و میتونم بگم که فقط همون تا دوسه هفته اول اینو ازم خواست و دیگه هیچ وقت حرفی نزد من بهش گفتم مثلا دلم میخواد رابطمون با آرامش کامل باشه و اینکه من مطمئن باشم داشته باشم و بعد عقد ...دیگه حتی اگر من به شوخی هم بهش میگفتم یا اذیتش میکردم ازم فرار میکرد انگار تحریک ناپذیر بود ما بیرون می رفتیم و در حد مثلاً کوه یا پارک تنهایی یا گاهی با اکیپمون اولاش احساس می‌کردم که مثلاً همه توجهش به من نیست مثل دوستم نگاه میکنه و وقتی گفتم که اعتراض کردم گفت خوب من حرف می زنم تقسیم می کنم ولی از یه جایی به بعد که اصلاً نگاهی به او نمی کنه و من الان وقتی که کافه باز می‌گردد یعنی است تا مثلاً وقتی که خانوادم اجازه بدن یعنی من تو بفهمی موندن و بعضی وقتا که میرفتم می‌گفت بیا اما نمی دیدم که وقتی میرم چشاش برق می زد ولی وقتی بهشون میگی دوسم داری و اینها می گفت که برای بعد ازدواج نمیخوام وابسته بشی ها را رفتار ضد و نقیض نداشت می زنن بهش گفتم که چرا تو به من هر روز میگی دوسم داری اون رو به اون درجه نرسوندی که می خوام هر روز بهت بگم از طرفی من خیلی دوست داشتم باهاش بیرون برم و خیلی اصرار می کردم و اونم ها نمی دونم هر دلیلی نمی دونم بهونش بود واقعاً حق داشت رد می کرد خواست منو موضوع دعوا میکردیم زیاد اهل چت کردن نبود نمیدونم از اینکه من دوست نداشتم چت نمی کرد یا کلاً یا وقتی که زنگ میزنم میگه ساعت طول می‌کشید قطع می‌کرد و من خیلی بهم بر می خورد و بارها به تذکر دادم از اینکه روی من قطع کنی خیلی ناراحت میشم واقعا این مدت دوباره همون قضیه یا وقتی که یه بار از قبل از اینکه باشند دوست بشم تصمیم داشتند که درس بخونن برای خواستم دوباره کنکور بدم ولی حواسم پرت میشه از اینکه مثلاً نمیتونستم تو خونه بند بشینم..... یه روز من بدون اینکه بگم بلااکش کردم ...غیر قابل تحمل بود برام دوریش و بعد یه هفته که دلم تنگ شده بود دیگه نتونستم طاقت بیارم و هم زنگ زدم سرد برخورد کرد بهش گفتم میخواستم درس بخونم و اون گفت من که مانعت نمی‌شدم ولی خب رفتارش حواسمو پرت میکرد طی این مدت تحویل نگرفت خیلی بعد یه مدت رابطه خوب شد همون اولش به من گفت که من بایسکشوالم گفتم اینجوری کمیگفت که ۸۰% میلم به خانم هاست . یه روز گفت که براش شماره خونمون رو بنویسم من جدی نگرفتم ولی بازم گفت براش نوشتم . سر یه شب بیرون رفتنا که احساس کردم براش بی اهمیتم یک پیام براش فرستادم که شاید حرف دل این مدتم بود شایدم اگر رفتارش باهام بهتر بود اون حرفا رو نمیزدم ولی من مصمم بودم برا درس خوندن و فکر میکردم اون باعث میشه ذهنم درگیر شه خلاصه براش نوشتم من میخوام درس بخونم و اگر قبول نشم تو رو مقصر میدونم و حتی اگر ازدواج هم کنیم از من روی خوش نمی‌بینی و لذتی نمی‌بری و بلاک....ولی نتونستم طاقت بیارم و جسمم رو بیمار کرد و کلی گریه و زاری کردم که برگرده ولی هیچ....منم مشغول درس خوندن شدم و سعی میکردم تمرکزم کامل رو درسم باشم ولی خب هر چند وقتی سر هر اتفاقی دلم اونو میخواست و بهش پیام میدادم ولی جوابی نمیداد البته بگم که اون منو از همه جا بلاک کرده بود و من با پیج و سیم کارت جدید بهش پیام میدادم یا زنگ میزدم ولی فورا بلاک میشدم یه بار دست پیش گرفتم که تو با فلانی هستی بخاطر همین دیگه محل من نمیدی و انگار عصبانی شد و میخواست بگه که نیستم ....توی همین بارها که دلم تنگ بود و خیلی ناراحت بودم موهامو تا ته زدم ...یهو یه بار دیدم که واتساپ منو آن بلاک کرده و منم پیام دادم و گفت که دوباره کافه باز شده ینی من از در کافه رد شدم و فهمیدم تو کافه اس و بعدش دیدم آن بلاکم کرده و گفت حالا دیگه هر روز میای کافه هااا گفتم به جون مامانت قسم بخور که توی این مدت با کسی نبودی و قسم خورد خیلی حساس بود رو این قسم قبلش .....(همون اواخر رابطمون کافه به دلایلی بسته شد )و بعد سه ماه از جداییمون دوباره باز شده بود ....من رفتم کافه پیشش البته بعد چند روز که بخاطر اینکه گیر دادم سر چت کردن و بلاکم کرده بود و گفت که هر وقت میخوای بیا اینجا ....وهمونجا از همه جا آن بلاکم کرد و گفت که ولی حس میکنم درس نمیخونی و... دیدم دیگه اصلا چت جواب نمیده و فقط سین میزنه و کفریم کرده بود سریع لباس پوشیدم و گفتم این ماجرا هر چی بوده تموم شده باید یه بهونه برای خودم جور کنم که دل بکنم من میدونستم دوسم نداره ولی هنوز نمی‌تونستم از فکرش بیرون بیام سریع لباس پوشیدم عصبانی بودم رسیدم کافه با دوستش داشت تخته بازی میکرد و بلند سلامش کردم صاحب کار و دوستش جواب دادن ولی اون نه و بی تفاوت بازی میکرد سلام زورکی کرد و من رو خودم نداشتم و دوسش داشت بازی رو جمع میکرد ازش گفت که چرا اینکار میکنی اشاره به من کرد ولی رفت و ازش گفتم چرا جواب منو نمیدی اولش گفت که میدونستم پا میشی میای و بعدش من با عصبانیت برخورد کردم و گفتم که تو گفتی با هم حرف بزنیم حالا این رفتارت چیه چرا منو باید جلو دوتا آدم خورد کنی و اونا جواب سلام منو بدن ولی تو نه چرا جواب پیام ها مو نمیدی گفت مگه قرار بوده بدم ؟!!!من عصبانی شدم و زدم تو دستش و اونم پاشد رفت تو آشپزخونه ...هرچی زنگ زدم جواب نداد و به صاحب کارش گفتم میتونم برم تو آشپزخونه گفتم نه... منم پیامش دادم خودت خواستی و رفتم تو آشپزخونه دعوا کردم و منو انداخت از کافه بیرون همون جور که لباسش رو گرفته بودم هلم داد و من خوردم زمین ...اصلا توقع همچین رفتاری ازش نداشتم باورم نمیشد بدون هیچ حرفی با گریه رفتم و با خودم میگفتم مگه دنبال دلیل برا فراموش کردنش نبودی اینم دلیل بعد پیام داد که ببخشم ولی رفتار و حرکات تو هم زشت بوده من هلت ندادم من فقط خواستم کَنه از خودم جدا کنم 😐 من فقط بلاک کردم و به شدت بهم برخورده بود و گفتم بفرما بهترین دلیل ....تا تونستم گریه کردم و رفتم به دختری که دوست مشترکمون بود پیام دادم و کلی تهدید و گفتم بره بهش بگه به عنوان انتقام
    دیگه هیچ خبری که تا دوماه ولی دلم بشدت براش تنگ میشد ولی دلیل دهن پر کنی داشتم که هنوز هیچی نشده دست روت بلند کرده و نرفتم سراغش ...
    پیام بلند بالا فرستاد توی تل گرام و کلش اینکه من هلت ندادم و من با فلانی نبودم تو رفتی ابرو منو بردی تو یه حرفایی زدی منم زدم .تهاجمی جوابش دادم و بلاکم کرد دوباره کلا هر از چند وقت پیام میده و وقتی میبینه من ضعف دارم در مقابلش و گریه میکنم دیگه جواب نمیده
    رابطه ما کلا ۴ماه بود ولی الان ۷ماه ازش میگذره هنوز که هنوزم دارم زجر میکشم و وقتی میبینم بهش میگم و بی تفاوته واقعا خورد میشم
    خب میگم اگر واقعا از من بدش میاد برا چی هر چند وقت میاد سی شعر میگه می‌ره چرا وقتی من پیام میدم جواب نمیده
    من که خطم رو عوض کردم و همه جاهایی که پیام میداد دیگه نیستش
    نمیدونم دلیل این کاراش چیه واقعا آیا اون یک احمق است ؟
    من یک اسکولم که هنوز درگیرم؟
    نظر شما چیه؟😶

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دوست پسر سابق

    سلام به شما دوست عزیز
    احساساتی که دارید قابل احترام می باشد اما لطفا متن خود را کوتاه تر ارسال کنید تا بتوانیم برای خواندن آن با سرعت بیشتری اقدام کنیم و نیازی به بیان ریز جزئیات رابطه نیست اگر سوالی وجود داشته باشد پرسیده می شود.
    اما در این مسیر شما شرایط سنی خودت را بیان نکردی و این موضوع مهمی می باشد در کنار اینکه خب عزیزم ایشان بیان کرده اند فعلا هدف ازدواج ندارند و خب شما هم با هدف ازدواج وارد این رابطه شده اید این اولین مشکل می باشد که هدف ها و توقعات مختلف و متفاوت از یک رابطه وجود داشته باشد چون باعث می شود که مشکلات بیشتی تجربه کنید.
    در کنار اینکه خب در کنار احترام به احساسات دقت کنید که شما این مسیر را بریا شناخت طی کرده اید و اگر فکر می کنید از نظر رفتاری و ارتباطی و پاسخ به نیازها و توقعات ایشان با آن چیزی که شما می خواهید همخوانی ندارند خب بهتر است بجای بلاک کردن در احترام این رابطه را ترک کنید و دقت کنید که این روابط هرچقدر طولانی تر شود شدت و وابستگی بیشتری ایجاد می کند و تصمیم گیری را سخت تر می کند پس بهتر است اگر فکر می کنید این رابطه برایتان سازندگی ندارد در احترام رابطه را ترک کنید و مسیر رشدی خودتان را در جهات دیگر دنبال کنید تا زمانی که با فرد دیگری بخواهید در مسیر مشخص تری برای ازدواج پیش بروید.
    در مورد رابطه جنسی هم خب شما عملکرد درستی داشته اید قرار نیست در هر ارتباطی برای شناخت وارد رابطه جنسی شوید .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2021
    شماره عضویت
    47623
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    22
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسر سابق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ravanshenas-therapy نمایش پست ها
    سلام به شما دوست عزیز
    احساساتی که دارید قابل احترام می باشد اما لطفا متن خود را کوتاه تر ارسال کنید تا بتوانیم برای خواندن آن با سرعت بیشتری اقدام کنیم و نیازی به بیان ریز جزئیات رابطه نیست اگر سوالی وجود داشته باشد پرسیده می شود.
    اما در این مسیر شما شرایط سنی خودت را بیان نکردی و این موضوع مهمی می باشد در کنار اینکه خب عزیزم ایشان بیان کرده اند فعلا هدف ازدواج ندارند و خب شما هم با هدف ازدواج وارد این رابطه شده اید این اولین مشکل می باشد که هدف ها و توقعات مختلف و متفاوت از یک رابطه وجود داشته باشد چون باعث می شود که مشکلات بیشتی تجربه کنید.
    در کنار اینکه خب در کنار احترام به احساسات دقت کنید که شما این مسیر را بریا شناخت طی کرده اید و اگر فکر می کنید از نظر رفتاری و ارتباطی و پاسخ به نیازها و توقعات ایشان با آن چیزی که شما می خواهید همخوانی ندارند خب بهتر است بجای بلاک کردن در احترام این رابطه را ترک کنید و دقت کنید که این روابط هرچقدر طولانی تر شود شدت و وابستگی بیشتری ایجاد می کند و تصمیم گیری را سخت تر می کند پس بهتر است اگر فکر می کنید این رابطه برایتان سازندگی ندارد در احترام رابطه را ترک کنید و مسیر رشدی خودتان را در جهات دیگر دنبال کنید تا زمانی که با فرد دیگری بخواهید در مسیر مشخص تری برای ازدواج پیش بروید.
    در مورد رابطه جنسی هم خب شما عملکرد درستی داشته اید قرار نیست در هر ارتباطی برای شناخت وارد رابطه جنسی شوید .
    من 21سالمه فقط میخوام بدونم میتونم منتظر باشم برگرده؟همون موقع گفتم اگر منو میخوای بعد کنکور میای جلو ....کلا میخواستم ببینم تفکرش چیه به نظرتون

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسر سابق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Zeinaby نمایش پست ها
    من 21سالمه فقط میخوام بدونم میتونم منتظر باشم برگرده؟همون موقع گفتم اگر منو میخوای بعد کنکور میای جلو ....کلا میخواستم ببینم تفکرش چیه به نظرتون
    ضمن عرض سلام و احترام

    احتمالا مطلب زیر بتونه برای شناخت بیشتر خودتون و وضعیتی که درش قرار دارین مفید واقع بشه.با آرزوی بهترینها...سلامت و سربلند باشید.

    https://forum.moshaver.co/f172/%D8%A...F%D8%9F-16618/
    امضای ایشان
    ***
    If You Always Put Limits On Everything You Do
    Physical Or Anything Else
    It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
    There Are No Limits
    There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There

    You Must Go Beyond Them

    ***

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواهرم با دوست پسر خواهر دیگم دوست شده
    توسط Roza1997 در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 11-13-2020, 02:57 PM
  2. پاسخ: 92
    آخرين نوشته: 10-13-2019, 10:54 AM
  3. رابطه دوست پسر دوست دختری
    توسط Mahzzz در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 01-21-2018, 10:21 AM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-28-2015, 01:31 PM
  5. فقط ميخواد دوست پسر دوست دختر باشيم
    توسط آگرين در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 06-23-2015, 02:20 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

من، ولی، که، از،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد